یادداشت روزنامه‌های ۲۴ مرداد


روزنامه کیهان
بازی شبکه نفوذ در جهان ۲ قطبی و ۳ قطبی/محمد ایمانی
۱-غرب، از طریق دو گروه به کشور‌های رقیب (هدف) آسیب زده است؛ «ساده‌لوحان خام‌اندیش» و «خائنان استخدام شده». سرویس‌های جاسوسی آمریکا و انگلیس، هم وطن‌فروشانی را تور کرده و به خدمت گرفته‌اند؛ و هم، روی خام‌اندیشی و مرزبندی نداشتن برخی دیگر نسبت به غرب حساب باز کرده‌اند. غرب از کج کارکردی این دو طیف، سود جسته و نقشه‌های خود را پیش برده است.
۲- محافل اطلاعاتی و سیاسی غرب، با واسطه‌هایی به میخائیل گورباچف رئیس
‌اتحاد جماهیر شوروی (ابرقدرت رقیب) باوراندند که اگر برخی تغییرات سیاسی و اقتصادی مطلوب آن‌ها را انجام دهد، با گشایش در روابط و شراکت از سوی غرب مواجه خواهد شد. او هم اعتماد کرد و پذیرفت. اما این کافی نبود. آن‌ها قبلا بوریس یلتسین را به خدمت گرفته و از طریق وی، به گورباچف برای خودزنی‌های سیستماتیک بیشتر فشار می‌آوردند. استراوب تالبوت مدیر دفتر مطبوعاتی مجله تایم در مسکو -که بعد‌ها معاون وزارت خارجه آمریکا شد- در این باره‌
می‌گوید: «نقش‌ها بین کارکنان دفتر ریاست جمهوری آمریکا تقسیم شده بود. عده‌ای با گورباچف و برخی دیگر با یلتسین در تماس مداوم بودند. به گورباچف اطمینان می‌دادند که در نهایت غرب طرف او را خواهد گرفت و همزمان یلتسین را تشویق می‌کردند که اگر او بر ضعف‌های ساختاری شوروی تاکید کند غرب از او حمایت خواهد کرد».
۳- نمونه دیگر از نفوذ دو لایه، در سرنوشت غمبار افغانستان قابل مشاهده است. هنگامی که مجاهدان افغانستانی با اشغالگران شوروی می‌جنگیدند، آمریکا (با کمک و همراهی انگلیس) سران بخشی از جنگجویان را که طالبان بعدی را تشکیل دادند، تحت حمایت گرفتند و آن‌ها با وجود ادعای مسلمانی، به این تحت‌الحمایگی «نه» نگفتند. برخی از سر خام‌اندیشی و برخی به خاطر استخدام شدگی. بدنه هم که اغلب خبر نداشتند هزینه‌ها و ایدئولوژی مدارس‌شان را سعودی‌ها با هدایت سرویس‌های اطلاعاتی انگلیس و پاکستان تامین می‌کنند. نتیجه، حاکمیت بیست سال ویرانی و ترور و فساد و نابودی سرمایه‌های ملت افغانستان بوده؛ چه از طرف طالبان، چه از جانب اشغالگران که به بهانه طالبان و القاعده آمدند، و چه توسط دولت فاسد و غربگرای اشرف غنی که مردم را منزجر کرده و موجب شده بود در برابر بازگشت مهندسی شده طالبان، بی‌تفاوت یا منفعل و ناتوان شوند.
۴- وقتی آمریکا و انگلیس توانسته باشند با آن سطح بالای نفوذ (مستقیم یا فکری)، شوروی را به پرتگاه فروپاشی بکشانند، هیچ استبعادی ندارد که سفیر روسیه در تهران را - با استخدام یا فریب و تحمیق- وادار به انتشار عکسی مشترک همراه سفیر انگلیس کنند؛ عکسی که موجب انزجار مردم ایران شود. این صحنه‌سازی در حالی است که احمق‌ترین افراد هم می‌فهمند امروز نه اثری از امپراتوری اتحاد جماهیر شوروی مانده و نه بریتانیای کبیر، که طرفین بخواهند خاطرات هشتاد سال قبل اشغال ایران (در دوره منحط حکومت رضاخان) را زنده و مردم ایران را منزجر کنند.
۵- همین جا لازم است درباره سریال تله‌گذاری و بازی دادن روس‌ها از سوی غرب، سند دیگری را مرور کنیم. زبیگنیو برژینسکی (مشاور اسبق امنیت ملی آمریکا) خرداد ۹۶ به نشریه فرانسوی «نوول ابزرواتور» گفت: «در روایت رسمی گفته می‌شود سیا کمک به مجاهدین افغانی را بعد از اینکه ارتش شوروی، افغانستان را در ۲۴ دسامبر ۱۹۷۹ اشغال نمود، آغاز کرد. اما واقعیت، شش ماه قبل از اشغال بود که کارتر، اولین کمک مستقیم و مخفیانه را برای مخالفین رژیم هوادار شوروی در کابل فرستاد. من به پرزیدنت نوشتم کمک‌ها، ارتش شوروی را به دخالت تحریک می‌کند. عملیات سرّی، این تاثیر را داشت که شوروی را با پای خودش به تله بیندازد. روزی که روس‌ها از مرز گذشتند، من به کارتر نوشتم ما این فرصت را داریم که به روس‌ها «جنگ ویتنام شان» را عرضه کنیم. برای ده سال، مسکو مجبور بود در جنگی وارد شود که توانایی پیشبرد آن را نداشت و ناامیدی به بار آورد و در نهایت باعث فروپاشی امپراطوری شوروی شد». برژینسکی همچنین در میان شماری از «جنگجویان ضد شوروی» می‌گوید «ما اعتقاد عمیق طالبان به خدا را می‌دانیم و مطمئن هستیم که آن‌ها در این مبارزه پیروز خواهند شد. زیرا شما بر حقید و خدا با شماست».
۶- بلافاصله پس از انتشار تصویر مشترک سفیران روسیه و انگلیس، غربگرایان چنین القا کردند که روسیه با انگلیس ساخته و دست به یکی کرده است. این در حالی است که دولت روسیه در همین چند ماه اخیر در فاز درگیری شدید با انگلیس قرار داشته و کار حتی تا تهدید نظامی پیش رفته است. در پی افزایش تنش‌ها، دولت روسیه، دستور اخراج خبرنگار بی‌بی‌سی را صادر کرد. پیش از آن هم وابسته نظامی انگلیس، به وزارت دفاع روسیه احضار شد. همچنین وزارت خارجه روسیه، سفیر انگلیس را برای ابلاغ یک «پیام اعتراض‌آمیز تند» احضار کرد. این تنش در پی ورود ناو جنگی انگلیس به آب‌های سواحل «کریمه» اتفاق افتاد. روسیه با احضار سفیر انگلیس، هشدار داد چنانچه نیروی دریایی این کشور، بار دیگر به اقدامات تحریک‌آمیز در آب‌های کریمه دست بزند؛ شناور‌های انگلیسی مستقر در دریای سیاه را بمباران خواهد کرد. معاون دبیر شورای امنیت روسیه هم هشدار داده که اگر انگلیس ملاحظات لازم را در نظر نگیرد، خدمه کشتی‌هایش آسیب خواهند دید. چندی پیش، جنگنده «سوخو-۲۴» روسیه برای وادار کردن ناو انگلیسی به تغییر مسیر، ۴ بمب به اطراف آن انداخت و یک کشتی جنگی روسیه نیز به سمت ناو انگلیسی که حریم دریایی روسیه در دریای سیاه را نقض کرده بود، تیر اخطار شلیک کرد. در مقابل.
یک جنگنده اف۳۵ انگلیسی بر فراز چند ناوشکن روسیه که برای انجام رزمایش نظامی وارد دریای مدیترانه شده بودند، گشت زنی کرد. در روز‌های اخیر هم روسیه در واکنش به اقدام خصمانه انگلیس در اعمال برخی تحریم‌ها، تعدادی از مقامات انگلیس را تحریم کرد.
۷- بلوک شرق به رهبری شوروی، سه دهه قبل از هم پاشید. اما امپراتوری غرب هم، بدترین دوران قدرت خویش را می‌گذراند و درحال زوال قدرت است. به این اعترافات عنایت کنید:
-فدریکا موگرینی مسئول پیشین سیاست خارجی اتحادیه اروپا: «قدرت رهبری آمریکا در حال زوال، و قدرت او در حال کاهش است. من هرگز آمریکا را تا این حد قطبی شده ندیده بودم. آمریکا در درون منسجم نیست. بزرگ‌ترین دموکراسی دنیا بی‌ثبات شده است.»
- نیکولا سارکوزی رئیس‌جمهور اسبق فرانسه: «محور جهان در حال عبور از غرب، به شرق یعنی آسیاست. ما در گذشته بر جهان تسلط داشتیم، اما حالا به هیچ وجه مسلط نیستیم. روی کارآمدن فردی مانند ترامپ که باور کردنی نبود، نشانه وخامت شرایط غرب بود نه علت آن».
- جوزپ بورل مسئول سیاست خارجی اتحادیه: «تحلیلگران از مدت‌ها پیش درباره پایان نظم تحت رهبری آمریکا و ظهور قرن آسیایی سخن گفته اند. این اتفاق، پیش چشم ما در حال وقوع است. شیوع بیماری کرونا، نقطه عطفی برای تغییر توازن قدرت از غرب به شرق است».
- ولفگانگ ایشینگر رئیس کنفرانس امنیتی مونیخ: «جهان در حال عبور از غرب به عصر پساغرب است. کاهش نفوذ اروپا و آمریکا زمینه را برای کشور‌های دیگر فراهم کرده تا نظم جهانی جدیدی را شکل دهند. بازیگران غیرغربی، امور بین المللی را شکل می‌دهند. برخی از اساسی‌ترین ارکان غرب و نظم جهانی تضعیف شده. ناکامی در پاسخ به درگیری سوریه و اوکراین، ضعف ما را آشکار و زمینه را برای پُر کردن خلأ توسط کشور‌هایی مانند ایران و روسیه فراهم کرد».
- ویلیام برنز رئیس سازمان سیا: «در صحنه بین المللی که بیش از پیش پیچیده و رقابتی شده، رویکرد چین، بزرگ‌ترین چالش ژئوپولیتیک آمریکاست... روسیه و ایران، دیگر تهدید‌های بزرگ امنیتی هستند... آمریکا باید برای مقابله با تهدید‌های ایران، راهبردی فراتر از مسئله هسته‌ای داشته باشد».
- اینترنشنال پالیسی دایجست: «آژانس اطلاعات دفاعی آمریکا (DIA» گزارش رسمی ‌۱۳۰ صفحه‌ای منتشر کرده و قدرت اساسی ایران از جمله نیت، قابلیت ها، ساختار و توانایی‌های نظامی را بررسی کرده است. آژانس، سال ۲۰۱۷ و ۲۰۱۹، گزارش‌هایی را درباره روسیه و چین منتشر کرد، اما این اولین بار بود که چنین گزارشی درباره ایران منتشر می‌شد. طبق گزارش، ایران از آنجا که با دشمنانی مانند آمریکا و اسرائیل مواجه است، دکترین خود را به «بازدارندگی بهتر و مقابله با تهدیدات» تغییر داده است. ژنرال رابرت اشلی جونیور مدیر DIA می‌گوید همان‌گونه که ایران به گسترش قابلیت‌ها و نقش منطقه‌ای خود ادامه می‌دهد، افزایش درک ما از قدرتش و تهدیداتی را که متوجه ما می‌کند، بیش از قبل اهمیت می‌یابد. ایرانی‌ها رویکردی هیبریدی در پیش می‌گیرند و عناصر جنگ متقارن و نامتقارن را در مواجهه با دشمنان و حصول منافع خود ترکیب می‌کنند. عجیب نیست که ایران از این تاکتیک‌ها برای دستیابی به اهداف استراتژیک در درازمدت استفاده کند و از شرکای منطقه که از دریای سرخ تا مدیترانه هستند، پشتیبانی نماید. تهران با استفاده از نیرو‌های نامتقارن، منافعش را در منطقه ارتقا می‌دهد و به عمق استراتژیک دست می‌یابد. ایجاد بزرگ‌ترین نیروی موشکی بالستیک در منطقه، راه‌اندازی نیروی دریایی که بتواند خلیج فارس و تنگه هرمز را تحت کنترل بگیرد، و بهره گیری از نیرو‌های نیابتی و شرکا، سه توانمندی مهم ایران است. ایران ساخت موشک‌های بالستیک بین‌قاره‌ای را پیگیری می‌کند».
- خبرگزاری آمریکایی آسوشیتدپرس: «دیدار مهم ژنرال سلیمانی با پوتین، نقشی مؤثر در نقش آفرینی روسیه در جنگ سوریه داشت. یکی از قدرتمندترین مقامات نظامی ایران، نشستی سه ساعته را با پوتین داشت تا او را متقاعد کند. فرمانده نیروی قدس سپاه، اوت ۲۰۱۵ (مرداد ۹۴) به مسکو رفت. سلیمانی و پوتین، نقشه‌ها و عکس‌ها را بررسی کردند و به تبادل اطلاعات پرداختند. بررسی‌ها نشان داد گروه‌های تروریستی، در صورتی که مسکو وارد عمل نشود، فعالیت شان را به نزدیکی روسیه در منطقه قفقاز گسترش خواهند داد. در این نشست درباره برنامه تشکیل یک مرکز مشترک تبادل اطلاعات میان عراق، سوریه، ایران و روسیه توافق شد. این نقش آفرینی، حاکی از نفوذ شدید ایران در منطقه است».
۸- در چنین وضعیتی از قطب‌بندی قدرت، غرب به انواع ترفند‌های نفوذ و جنگ نرم برای قدرتمند‌نمایی خود، ضعیف‌نمایی جبهه مقاومت اسلامی، و تضعیف اقتدار آن از درون دست می‌یازد. در کشور ما هم دو طیف «استخدام شده» و «خام‌اندیشان خوش‌بین به غرب»، معمولا نقش تضعیف‌کننده اتحاد و اقتدار ملی در برابر غرب عمل کرده‌اند. هشت سالی که گذشت، مجال عرض‌اندام دو لبه قیچی غربگرایی بود که از درون، ریشه‌های اقتدار و انسجام در برابر دشمن را هدف گرفته بودند. این طیف بازیگر در نقشه غرب، اکنون در حالی که با ادبار مردم مواجه شده و مجلس و دولت را از دست داده، توانمندی‌های ملی را در همه جهات هدف می‌گیرند یا زیر سؤال می‌بردند. همین شبکه آلوده بود که توسط عناصر نفوذی، فایل صوتی کذایی را علیه فرمانده میدان (شهید سلیمانی) و دیپلماسی مقاومت، تدارک کرد و برای انتشار به شبکه‌های لندنی داد. مصاحبه کننده، «سعید- ل» از عناصر بازداشتی فتنه ۸۸ بود. حسین رسام، از رابطان سفارت انگلیس در دادگاه فاش کرد که آقای «ل»، یکی از ۱۳۰ نفری است که ظرف پنج سال به خدمت سفارت درآمده است. سردبیر شبکه‌ای هم که فایل صوتی را در لندن منتشر کرد، رمضان‌پور، معاون وزارت ارشاد در دولت خاتمی بود.
۹- جنگی پر دامنه میان ما و غرب در جریان است. رکن این جنگ از نگاه غرب، بر هم زدن محاسبات حریف، اصلی کردن مسائل فرعی، و به حاشیه کشاندن مسائل اولویت‌دار است. این اخلال در محاسبات و اولویت‌بندی‌ها، توسط دو طیف مزدور و خام‌اندیشان خوش‌بین به غرب انجام می‌شود. آن‌ها اهرم فضاسازی غرب علیه ملت ایران هستند. در شناساندن کارکرد این جماعت و از هم گسیختن شبکه آن‌ها نباید لحظه‌ای تردید کرد.
********************
روزنامه وطن امروز**
میراث آمریکا برای افغانستان پس از ۲۰ سال اشغال: نه ساختار سیاسی و ارتش قدرتمند، نه اقتصاد، نه نهاد‌های مدنی و نه امنیت
ولایات متحده طالبان/فرزانه دانایی
خروج نیرو‌های آمریکایی از افغانستان، فصلی جدید از تحولات در منطقه را باز کرد. آمریکا، نیرو‌های خود را از افغانستان خارج می‌کند و این در حالی است که آنچه به یادگار گذاشته، خشونت، از بین رفتن سرمایه‌های کشور و سرمایه‌های انسانی و افزایش شکاف‌ها در افغانستان بوده است.
رسانه‌های غربی و اکانت‌های فضای مجازی طالبان از وضعیت افغانستان و پیشروی نیرو‌های طالبان در ولسوالی‌ها و استان‌های مختلف این کشور، به دنبال خروج نیرو‌های آمریکایی می‌گویند و اوضاع را تهدیدآمیز نشان می‌دهند. به این فرض که بپذیریم خلأ امنیتی به وجودآمده ناشی از خروج نیرو‌های آمریکایی است، اما نباید به بدقولی آمریکا، عدم تمایلش به ساختار‌سازی و عدم ایجاد نیروی امنیتی نظام‌مند بی‌توجه بود. بی‌توجهی آمریکایی‌ها به فرهنگ افغان‌ها، ظرفیت‌های امنیتی‌شان و نگاه‌شان به دین، در بروز اتفاقات بی‌تأثیر نبوده است. این همان میراثی است که آمریکا در عراق و سوریه نیز بر جای گذاشت.
پیشروی‌های سریع طالبان در مناطق مختلف افغانستان و تلاش برای تنگ‌تر کردن دایره محاصره کابل، تحلیلگران آمریکایی را به حیرت واداشته است. روزنامه فایننشال‌تایمز در گزارشی به این مساله پرداخته است که اگر عقب‌نشینی نیرو‌های آمریکایی در زمان دولت دونالد ترامپ به وقوع پیوسته و وضعیت امروز افغانستان نتیجه سیاست‌های ترامپ بود، رسانه‌های آمریکایی بشدت از او انتقاد می‌کردند، اما حالا تنها چیزی که از واشنگتن شنیده می‌شود، صدای سکوت است؛ سکوتی که از کاخ سفید شروع شده و در نهایت به رسانه‌ها می‌رسد. رسانه‌ها از اینکه سیاست غلط بایدن و سایر روسای جمهور آمریکا، چگونه مردم افغانستان را به رو آوردن دوباره به طالبان کشانده است، چیزی نمی‌گویند و تنها به پوشش اخبار پیشروی‌های طالبان بسنده می‌کنند. اما علت اصلی این پیشرفت‌های سریع چیست؟ به نظر می‌رسد این ۲ عامل مهم در این پیشروی نیرو‌های طالبان در افغانستان نقش داشته‌اند؛ دولت مرکزی همچنان از دستور به تقابل نظامی حذر می‌کند و با این پیشروی‌ها تاکنون مقابله‌ای نداشته است و در عین حال ارتش افغانستان انگیزه‌ای برای حمایت از دولتی که ۲ رئیس‌جمهور داشته و تنها با ۹۰۰ هزار رأی انتخاب شده است، ندارد.
طالبان نیرو‌های زیادی ندارد تا بتواند با اتکا به آن‌ها مناطق زیادی را اشغال کند. به همین دلیل معمولا ترجیح می‌دهد از ظرفیت‌های خود برای اشغال مناطق مهم و سوق‌الجیشی بهره ببرد. از آنجا که طالبان نیرو ندارد شهر‌ها را نگه دارد، در صورت ورود طالبان به منطقه‌ای، با طوایف آن منطقه رایزنی کرده و کنترل مناطق را به یکی از آن قبایل می‌سپارد. سرعت بالا در فتح مناطق و استان‌های مختلف به همین دلیل است.
* جنجال رسانه‌ای به نفع آمریکایی‌ها
رسانه‌های غربی به طور مکرر از ابعاد مختلف خروج نیرو‌های آمریکایی از افغانستان می‌نویسند؛ اگر چه در این گزارش‌ها، به دولت بایدن می‌تازند و خروج نظامیان آمریکایی را نقد می‌کنند، اما به نظر می‌رسد دولت آمریکا نیز چندان بی‌میل نیست که این پیشروی‌ها و نشان دادن طالبان به‌عنوان نیرویی تروریستی -هم‌ردیف با داعش- در رسانه‌ها ادامه پیدا کند. آمریکا از این جنجال رسانه‌ای به چند طریق سود می‌برد؟
انگاره اول: منطقه همچنان به امنیت (ساختگی) آمریکا وابسته است و امنیت شکننده‌ای که در افغانستان وجود داشت، تنها به دلیل حضور نیرو‌های نظامی آمریکایی بود. آمریکا طی این ۲۰ سال، امنیت، توسعه، پیشرفت و حقوق برابر برای زنان و مردان را به همراه داشت و افغانستان برای ادامه توسعه‌یافتگی خود همچنان وابسته آمریکایی‌هاست.
انگاره دوم: رسانه‌های آمریکایی طبق معمول سعی دارند از درگیری‌های افغانستان به این نتیجه برسند که آرامش با حضور نیرو‌های ارتش آمریکا در افغانستان وجود داشت و حالا دیگر با خروج آن‌ها افغانستان هم قرار است تبدیل به عراق و سوریه دوم در زمان داعش شود. آن‌ها می‌خواهند این انگاره را به وجود بیاورند که مقاومت در برابر حضور نیرو‌های آمریکایی در هر کشوری، در نهایت باعث می‌شود آن کشور به دست نیرو‌های افراطی و غیرقابل کنترل بیفتد. دولت آمریکا نیز بخوبی به این مساله واقف است و در عین حال سعی دارد با استفاده از همین مسأله، خط‌ونشان‌های جدیدی برای کشور‌های همسایه افغانستان بویژه ایران بکشد.
در پاسخ به این انگاره‌ها بهتر است نگاهی داشته باشیم به میراث آمریکا در افغانستان و عراق. آمریکا با هر بهانه‌ای که به منطقه وارد شده باشد، میراثی جز خشونت از خود باقی نگذاشته است. حضور آمریکا چه در عراق، چه در سوریه و چه در افغانستان، نه تنها جنگ را پایان نداد، بلکه کشور‌ها را وارد جنگی کرد که نتیجه آن افزایش کشته‌ها، جنگ داخلی و جنگ فرسایشی بود. به طور مشخص، میراث به جا مانده از آمریکا در افغانستان، افزایش هزینه‌ها و تلفات انسانی، هدر دادن منابع، گسترش فقر و افزایش فساد در دولت بود؛ گزارش موسسه امور بین‌الملل و امور عمومی واتسون در دانشگاه براون، نشان می‌دهد بیش از ۸۰۱ هزار نفر در نتیجه جنگ مستقیم کشته شده‌اند. از این تعداد، بیش از ۳۳۵۰۰۰ غیرنظامی بوده‌اند. ۲۱ میلیون نفر دیگر نیز به دلیل خشونت آواره شده‌اند. *
از سوی دیگر، تمام پروژه‌های سازندگی آمریکا در افغانستان به شکست انجامید و هر آنچه آمریکا به عنوان مدرک و ماحصل مأموریت خود نشان می‌داد از بین رفت. بخش زیادی از این سرمایه‌گذاری‌های میلیاردی به هدر رفت. کانال‌ها و سد‌ها خراب شد و پروژه‌های راهسازی نیمه‌کاره ماند. به دلیل عدم سیستم نظارتی کارآمد، کمک‌های مالی آمریکا به دولت افغانستان، دولت را به سمت فساد کشاند که تهدیدی علیه مشروعیت دولت مرکزی بود. بیمارستان‌ها و مدارس خالی شده و ساخت‌و‌ساز آن‌ها نیمه‌کاره رها شده است.
به رغم هزینه‌های زیاد برای مبارزه با قاچاق مواد مخدر، صادرات تریاک به بالاترین میزان خود رسید وقتی نظامیان آمریکایی، خود در قاچاق مواد مخدر نقش موثری داشتند. در حالی که میلیارد‌ها دلار صرف هزینه نظامی شد، طالبان بر سیطره سرزمینی خود افزود و بر ۴۰ درصد مناطق افغانستان مسلط شد. بخش زیادی از کمک‌هزینه‌های مالی برای اشتغال‌زایی هزینه شد، اما به رغم هزینه‌های هنگفت، نرخ بیکاری در افغانستان به ۲۵ درصد رسید. بر اساس گزارش بانک جهانی، برای نخستین‌بار در سال ۲۰۰۷ که شروع به ثبت داده‌های افغانستان کردند، نرخ فقر ۳۶ درصد بود، اما سال ۲۰۲۰ به ۴۷ درصد رسید.
* نقش ایران در تحولات افغانستان
تصور اینکه تحولات افغانستان محدود و معطوف به مسائل داخلی این کشور است، ساده‌لوحانه است چرا که به دلیل موقعیت منطقه، هر رویدادی در هر کشوری ممکن است بر مسائل سایر کشور‌ها تأثیر بگذارد.
در این میان، کشور‌های هم‌مرز با افغانستان با حساسیت بیشتری نظاره‌گر تحولات افغانستان هستند. جمهوری اسلامی نباید و نمی‌تواند سیاستی منفعلانه درباره افغانستان داشته باشد و باید از گفتگو‌های افغان- افغان یعنی دولت مرکزی و طالبان حمایت کرده و برای برقراری صلح در افغانستان نقش ایفا کند.
بر همین اساس، ایران ۲ نگاه متفاوت به تحولات افغانستان دارد و لازم است این ۲ نگاه در راستای تأمین امنیت ملی کشور به همدیگر نزدیک‌تر شود.
الف- یک نگاه، طالبان را دشمن می‌داند. مشی و مرام فکری او را سلفی‌گری تلقی می‌کند و معتقد است مبانی اعتقادی آنان با شیعه در تضاد است. این دیدگاه، طالبان را هم‌ردیف با داعش می‌داند که تجربه عراق و سوریه را در افغانستان اجرا خواهند کرد. این دیدگاه، بر افکار داخلی تأثیر گذاشته و افکار داخلی کشور را نیز به مساله افغانستان و ورود ایران به مذاکرات صلح حساس کرده است.
در این دیدگاه، ایران باید در مقابل طالبان و در کنار دولت افغانستان علیه طالبان وارد شود.
ب- دیدگاه دوم بر داعشی‌زدایی طالبان تاکید دارد. طالبان یک گروه بومی از مردم افغانستان است و با داعشی که از سراسر جهان نیرو گرفته و برای ورود به مناطق دست به خشونت زده، فرق می‌کند. این دیدگاه، طالبان امروز را از طالبان گذشته متفاوت می‌بیند؛ طالبان امروز، ضد آمریکایی است و اتفاقا در راستای تأمین امنیت ملی و امنیت جامعه شیعی در افغانستان باید با آن گفتگو و رابطه برقرار کرد. جمهوری اسلامی ایران اگر بخواهد در کنار این دیدگاه بایستد، باید به حساسیت افکار عمومی و دیدگاهی که طالبان را داعشی می‌بیند، توجه کند. موضوع «طالبان خوب/ طالبان بد» باید مشخص شده و بازکردن این ۲ مفهوم نزد افکار عمومی بخوبی مدیریت شود.
قبل از هر چیز، ایران باید بداند مساله طالبان، مساله‌ای نیست که بتوان آن را نادیده گرفت یا حذف کرد. این گروه، تاکنون بر بیش از ۸۵ درصد مناطق کشور مسلط شده و دارای حامیان جدی در میان مردم افغانستان است. همچنین قدرت بیشتری نسبت به دولت مرکزی دارد. با توجه به پیشروی‌های مهمی که طالبان در افغانستان دارد و بر مناطق استراتژیک مسلط شده، تأثیر مهمی بر جغرافیای سیاسی افغانستان پیدا کرده است؛ بنابراین ایران می‌تواند از خلأ تلاش آمریکا برای حل مساله به صورت دیپلماتیک در معادلات افغانستان استفاده کرده و به عنوان میانجی، ضمن تلاش برای حل‌و‌فصل اختلافات افغان - افغان، منافع منطقه و کشور خود را تضمین کند. اگر در چنین شرایطی آمریکا و هم‌پیمانانش ورود کنند، آنگاه تضمینی نیست که نتیجه به ضرر ایران تمام نشود. بازیگران جدی منطقه‌ای مانند ترکیه نیز به همین نتیجه رسیده‌اند و به همین دلیل است که اردوغان چند روز پیش اعلام کرد حاضر است با رهبر گروه طالبان برای رسیدن افغانستان به صلح و آرامش دیدار و مذاکره کند.
در این میان، آمریکا قصد دارد دوباره به فاز حملات نظامی به طالبان بازگردد و چندان تمایلی به گفتگو و حل شدن موضوع ندارد. آمریکا بخوبی می‌داند اگر خشونت‌ها بیشتر شود، کشور‌های هم‌مرز افغانستان مانند ایران، چین و پاکستان و حتی کشور‌های دیگری که با واسطه با افغانستان مرز دارند متأثر خواهند شد. به همین دلیل آمریکا از حملات پراکنده علیه طالبان خواهد گفت. در اینجا یک خلأ دیپلماتیک به وجود خواهد آمد؛ با وجود اینکه آمریکا، روسیه و چین در حال مذاکره هستند، اما این مذاکرات بی‌نتیجه خواهد بود؛ مانند مذاکراتی که در قطر برگزار شد و به هیچ نتیجه‌ای نرسید؛ گره‌گشای ماجرای افغانستان، مذاکرات منطقه‌ای با حضور کشور‌های هم مرز است.
ایران به دلیل پتانسیل و دلایل مهمی که دارد می‌تواند نقش محوری در این مذاکرات ایفا کند. ایران هم بر طالبان اثرگذار است، هم می‌تواند دولت مرکزی را با خود همراه کند. از این رو، ایران باید نقش جدی‌تری در تحولات افغانستان ایفا کند و به عنوان رهبر گروهی که به دنبال دیپلماسی در افغانستان است، تبدیل شود. ایران می‌تواند از یک سو دولت افغانستان را برای پذیرش مذاکرات جدی برای تغییر قانون اساسی (که مورد پذیرش طالبان نیست) و وزن‌دهی به طالبان مجاب کند. در همین حال، طالبان را که طی ماه‌های اخیر با آن ارتباط برقرار کرده، برای پذیرش چارچوب‌های منطقی قانونی و حقوق بشری همچون بحث حق رأی و تحصیل زنان، حقوق اقلیت‌های قومی و مذهبی و همچنین عضویت و تبعیت از سازمان‌ها و روند‌های بین‌المللی - پای میز مذاکره بکشاند.
در چنین شرایطی، ایران می‌تواند نقش موثری در socialization یا اجتماعی کردن طالبان داشته باشد و به عنوان رهبر، نقش ایفا کند. شرایط فعلی بهترین وضعیت برای همگرایی کشور‌های منطقه و مواجهه عقلانی و منطقی‌شان با مساله طالبان است.
حقیقت‌های واضحی که هم‌اکنون در مرکز میدان مجادلات دولت مرکزی و طالبان در افغانستان وجود دارد، باید در این باره مد نظر قرار گیرد؛ مهم‌ترین آن‌ها این است که طالبان در بسیاری از شهر‌ها بدون جنگ و خونریزی پیشرفت کرده است و در عین حال تنها خواسته‌اش رسیدن به قدرت سیاسی است؛ قدرتی که می‌تواند با همکاری کشور‌های منطقه به تشکیل حکومتی پاسخگو به دنیا و به مردمش همراه شود.
این مساله بدین معنی نیست که همسایگان افغانستان باید به روی کار آمدن طالبان و تصرف کابل کمک کنند، بلکه بدین معنی است که باید با ارتباط نزدیک با طالبان و همچنین دولت مرکزی، شرایط را به‌نوعی مدیریت کنند که هر کس در قدرت قرار گرفت و هر گروهی با هر میزان شراکت در قدرت، در نهایت نتواند افغانستان را به عقب براند یا حکومتی تشکیل دهد که در مقابل دنیا نسبت به اعمال و اقداماتش پاسخگو نیست. در شرایطی که دولت آمریکا دوباره با طالبان سر جنگ برداشته و به بمباران مواضع آن‌ها می‌پردازد، بهترین فرصت برای کشور‌های منطقه این است که با این گروه وارد گفتگو شوند تا راهی برای حفاظت از جان مردم افغانستان و به راه افتادن سیستم سیاسی مناسب و پاسخگو در این کشور بیابند.
در نهایت اینکه، ایران باید به وضوح مشخص کند سیستم پیشنهادی‌اش برای افغانستان پس از تحولات جدید به وجود آمده چیست؟ آیا ایران می‌خواهد سیستم امارت اسلامی را پیشنهاد دهد یا دموکراسی اسلامی را؟ ایران باید بر همین اساس سیاست خود را مشخص کند تا بتواند در مقابل رسانه‌های اپوزیسیون که تمایل دارند ایران را حامی چهره داعشی طالبان نشان دهند، با قاطعیت بایستد.
در عین حال بر فرض اینکه طالبان بر افغانستان مسلط شود، ایران و کشور‌های منطقه باید به نوعی به مساله افغانستان ورود کنند که طالبان را هم در مقابل مردم خود و هم در مقابل جامعه بین‌المللی پاسخگو کنند. طالبان تاکنون مسؤول مستقیم سیاسی افغانستان نبوده است. سال ۲۰۰۱ و قبل از آن هم اگر قدرتی داشت در انزوا بود و پاسخگو نبود، اما اکنون که به دنبال به دست گرفتن قدرت است و می‌خواهد با جامعه جهانی ارتباط داشته باشد، کشور‌های منطقه بویژه ایران باید آنچنان نقش پررنگی در سیاست‌گذاری افغانستان داشته باشند که طالبان در برابر تأمین امنیت در مرزها، پایبندی به استاندارد‌های جهانی و همچنین آنگونه که در داخل رفتار می‌کند، پاسخگو باشد. در روابط بین‌الملل به این مسأله، socialization یا اجتماعی کردن کشوری که به تازگی وارد جامعه جهانی می‌شود و باید این کشور را با قواعد جامعه جهانی آشنا کرد تا با آن‌ها همکاری کنند، می‌گویند.
********************
روزنامه خراسان**
پشت پرده پیشروی سریع طالبان/ سید احمد موسوی مبلغ
سقوط بهت آور قریب به ۲۰ مرکز استان در کمتر از سه روز به دست طالبان، سریال پیشروی‌های عجیب و سریع طالبان را تکمیل کرد. قندهار، غزنی و هرات، مهم‌ترین شهر‌هایی هستند که طی چند روز گذشته به تصرف طالبان در آمده اند. برای فهم وضعیت کنونی افغانستان، توجه به نکات زیر ضروری است:
۱. وجه مشترک تصرفات اخیر طالبان این است که آن‌ها تقریبا بر هیچ شهری از طریق جنگ، مسلط نشده اند. تقریباً تمام مناطقی که طی دو ماه گذشته به تصرف طالبان درآمده، بدون جنگ و درگیری و گاه بدون آن که خود طالبان خواسته باشند، در اختیار آن‌ها قرار گرفته و برعکس در مناطقی که مقاومتی در برابر آن‌ها روی داده (مناطقی همچون بلخاب، چهارکنت، خنجان، پاتو و...) طالبان حتی با استفاده تمام توان نظامی خود نیز نتوانسته اند آن مناطق را تصرف کنند.
۲. از ابتدای پیشروی‌های عجیب و گسترده طالبان، این شائبه ایجاد شده بود که تصرف سریع و بدون جنگ مناطق توسط طالبان، برنامه ریزی شده و مطابق با توافقی پنهانی میان دولت افغانستان و طالبان است، اما استدلال‌های زیادی صورت می‌گرفت تا ثابت شود که دولت افغانستان، معامله پشت پرده‌ای برای واگذاری مناطق به طالبان ندارد و اصولاً منطقی نیست که دولتی، به دست خود، امکانات و جغرافیای خود را به دشمن واگذار کند.
۳. اما برخی کارشناسان معتقدند، اتفاقات چند روز گذشته، باعث شده که گمانه تبانی دولت افغانستان (یا حداقل حلقه‌ای تاثیرگذار در داخل حکومت) با طالبان بر سر تحویل دادن مناطق و امکانات به آن ها، به یک مسئله قطعی و غیرقابل تردید مبدل شود. هرات در شرایطی سقوط کرد که اسماعیل خان به لحاظ نظامی دست بالاتری در جنگ داشت و انگیزه لازم برای درهم کوبیدن طالبان نیز برایش موجود بود. سقوط بدون جنگ هرات و تسلیم شدن اسماعیل خان به طالبان در چنین شرایطی، گویای این است که وضعیت نظامی، موجب سقوط شهر‌ها نمی‌شود بلکه مناطق بر اساس نوعی معامله و توافق در اختیار طالبان قرار می‌گیرند. مشابه آن چه در هرات روی داد، به طور همزمان در قندهار نیز اتفاق افتاد و ساعاتی پیش از آن هم در شهر غزنی، علاوه بر این که طالبان بدون درگیری کنترل شهر را به دست گرفتند، والی غزنی را با احترام تا نزدیکی‌های کابل اسکورت کردند. در «کندز» هم سه هزار نیروی نظامی تا بن دندان مسلح، بدون هیچ فشاری، فرودگاه این شهر را با تمام تسلیحات و تجهیزات نظامی آن به طالبان تحویل دادند. همه این موارد در کنار این مسئله مهم که فرماندهان میدانی دایم از دستور مرکز برای خودداری از جنگ یا تعلل نیروی هوایی و فرماندهی کل نیرو‌های دفاعی از پشتیبانی رزمندگان در جبهه‌های جنگ شکایت داشتند، دلیل آن مدعاست.
۴. شرایط اکنون به شکلی شده که گمان می‌رود مسابقه‌ای میان مقامات رسمی محلی دولت افغانستان در استان‌های مختلف، بر سر تحویل دادن مناطق تحت حاکمیت دولت و تجهیزات گسترده نظامی به طالبان آغاز شده و قطعا چنین روندی، خیلی عجیب و بهت آور است. چنین وضعیت بهت آور و پارادوکسیکالی که در آن، حکومتی به دست خود، امکانات و جغرافیای خود را به دشمن واگذار کند، البته در افغانستان، چندان عجیب نیست، چرا که می‌دانیم دولت افغانستان، یک دولت مستقل نیست تا خود برای حفظ و بقا یا قوام خود تصمیم بگیرد. دولت افغانستان و شخص اشرف غنی نشان داده که دقیقا آن چیزی را انجام می‌دهد که آمریکا خواسته باشد.
۵. این کارشناسان معتقدند، منافع آمریکا در این است که طالبان را بر جغرافیای افغانستان مسلط کند. در چنین وضعیتی که اراده آمریکا بر تقویت طالبان قرار گرفته، دولت بی اراده افغانستان، موظف است تا طبق طرح آمریکا، زمینه حضور طالبان را در مناطقی که احتمال می‌رود با مخالفت‌های گسترده مردمی در برابر طالبان مواجه شود، فراهم کند؛ بنابراین موضوع استعفای غنی که عده‌ای انتظار آن را می‌کشیدند، با در نظر داشتن واقعیت‌های میدانی، حتما منتفی است (چنان که این گونه نیز شد).
استعفای آقای غنی به این معنی است که خود از قدرت کنار برود و میدان برای رقبای او باز شود تا به جای او، چانه زنی بر سر سهم گیری در قدرت را انجام دهند.
از طرفی، استعفای او در این زمان، بلخ را به عنوان مرکز ثقل مناطق شمالی افغانستان، خارج از کنترل طالبان نگاه خواهد داشت و چنین چیزی مطلوب آمریکا نیست.
با این حساب، استعفای غنی تا زمانی که مخالفان او کاملا از قدرت بیفتند (تا خود او آرامش پیدا کند) و شمال افغانستان کاملا در اختیار طالبان قرار بگیرد (تا سناریوی آمریکا دچار سکته نشود) احتمالا منتفی خواهد بود.
۶. شمال و مرکز افغانستان، مناطقی هستند که در دهه ۷۰، هسته اصلی مقاومت ضد طالبان بودند و مردم این مناطق، آمادگی ذهنی و روانی پذیرش امارت طالبان را ندارند؛ بنابراین در طرح آمریکا، برای تسلط طالبان بر افغانستان، ضروری بود که پیش از شکل گیری جریان مقاومت علیه طالبان، هسته‌های چنین جریانی از عمل باز بماند و به همین دلیل، تصرف شمال افغانستان توسط طالبان، نسبت به ولایات جنوبی اولویت پیدا کرد.
۷. چهره‌های سیاسی و نظامی ضد طالبان، اگر تصمیم بگیرند که سد راه طالبان شوند، ممکن است با حذف فیزیکی مواجه شوند. مسمومیت مشکوک مارشال دوستم و فرزندش و حمله پهپادی به منزل عطامحمد نور در ماه گذشته و نیز حمله نیروی هوایی افغانستان به یک فرمانده مهم مقاومت مردمی (فرمانده علی سرور که برای کمک به مدافعان شهر شبرغان به آن جا رفته بود) در مسیر بازگشت به مزار شریف در روز گذشته، موید این مدعاست.
۸. اسماعیل خان به روشنی دریافت که مسلط کردن طالبان بر افغانستان، طرحی آمریکایی است و بخشی از دولت افغانستان هم در اجرای آن با طالبان و آمریکا همکاری خواهد کرد؛ بنابراین اگر او بخواهد در این مسیر چالش ایجاد کند، حتما از میان برداشته خواهد شد. اسماعیل خان ترجیح داد زنده بماند. اما عطا محمد نور و مارشال دوستم و امرا... صالح که تا کنون سخن از مقاومت در برابر طالبان می‌زنند، معلوم نیست چه تدبیری برای در امان ماندن از خطر فوق اندیشیده اند. شاید آن‌ها هم همان مسیری را بروند که اسماعیل خان رفت. همان طور که شامگاه روز گذشته شاهد سقوط مزارشریف هم بودیم.
۹. معادله حمایت صریح و ضمنی آمریکا از طالبان و طرحی که برای آینده افغانستان با حضور طالبان چیده است و نفوذی که در بدنه این گروه برای جلو بردن طرح خود دارد، پیام‌های صریحی برای همسایگان افغانستان و دشمنان آمریکا دارد. واضح است که باید با چشم‌های باز تحولات کلان و حتی جزئیاتی مانند ادعای همراهی نیرو‌های جیش الظلم با طالبان در تصرف شهر زرنج مرکز استان نیمروز را رصد کرد و درباره هر گونه اعتماد کردن یا نکردن به این گروه هوشیار بود. یقینا در روز‌های آینده نیمه پنهان معادلات، روشن‌تر خواهد شد.
********************
روزنامه ایران**
راویان قیامت دنیا/احمد مسجدجامعی
در میان کتاب‌هایی که پدرم می‌خواند، یک کتاب جایگاه خاصی داشت و آن «منتهی الآمال» مرحوم شیخ عباس قمی، با لقب ثقة المحدثین و با خط زیبای نستعلیق و صحافی شایسته بود. کتاب «تتمة المنتهی» هم که ادامه این اثر گرانسنگ است به‌همان خط و سبک و سیاق منتشر شده بود. از دیگر کتاب‌های محبوب خانه ما «نفس المهموم» شیخ عباس قمی با ترجمه و توضیحات مرحوم حاج میرزا ابوالحسن شعرانی تهرانی و چاپ شده با سرمایه حاج محمود کتابچی بود، آن هم به خط زیبای استاد سیدحسن میرخانی برغانی ملقب به سراج الکتاب، فرزند سیدمرتضی برغانی که او هم کاتب و خوشنویس ممتاز و پرکاری بود. سراج الکتاب همراه با برادرش سید حسین، انجمن خوشنویسان ایران را بنیان نهاد و صد‌ها نفر از استادان فعلی خط نستعلیق، مستقیم و غیرمستقیم تحت تأثیر این دو برادر بوده‌اند. گفته می‌شود که استاد سید کریم امیری فیروزکوهی (امیر الشعرا) که مرد فاضلی هم بود و در عربیت دستی داشت می‌خواست این کتاب را به فارسی ترجمه کند، اما چون شنید آقای شعرانی به این مسأله پرداخته از آن صرف نظر کرد. علامه شعرانی خود عالمی برجسته در علوم مختلف بود و با توضیحات خود بر حُسن کتاب از هر جهت افزود. کمتر چنین فرصتی به دست می‌آید که دو عالم گرانقدر درباره واقعه‌ای، چون کربلا و به تعبیر رسای محتشم کاشانی، «قیامت دنیا» چنین گزارش متقنی به‌دست بدهند. به‌خاطر دارم مرحوم شیخ محمدتقی شریعتمداری که خود عالمی ممتاز و متقی بود در یکی از مجالس شب عاشورا همین ترجمه را می‌گشود و از رو می‌خواند. کاری که پیش از آن درباره روضه الشهداء ملا حسین واعظ کاشفی مدفون در هرات اتفاق می‌افتاد.
اصلاً کلمه «روضه خوانی» از «روضه الشهدا خوانی» رواج یافت و به روضه خوانی رسید.
«روضه الشهداء» هر چند از نظر ادبی و داستانی قابل توجه است، اما از نظر تاریخی چندان اعتباری ندارد. ولی آثار مرحوم شیخ عباس قمی از نظر نثر فارسی هم روان و گیرا و جذاب است و هر طبقه‌ای با هر میزان سواد می‌تواند از آن بهره ببرد. راز محبوبیت کتاب‌های فارسی او همین است. به خاطر دارم که در بقچه کتاب‌های مادربزرگم که آن‌ها را با خود به این سو و آن سو می‌برد و به قول امروزی‌ها کتاب بالینی او بود، مجموعه آثار شیخ عباس قمی دیده می‌شد. خود من هم از آن نوشته‌ها بسیار می‌آموختم. در واقع کتاب‌هایی بود که با چند نسل و در سنین مختلف ارتباط برقرار کرده بود.
شیخ عباس قمی دو فرزند پسر داشت؛ شیخ علی که منبری فاضلی بود و در روضه‌های دهه اول محرم خانه ما هم وعظ می‌کرد و کتاب شاگردان امام صادق (ع) او کتاب برگزیده سال شد. دیگری شیخ محسن که او هم از ائمه جماعات ممتاز تهران بود و نزد مراجع عظام جایگاه ویژه‌ای داشت. من در ایام حج او را در بعثه‌های بزرگان می‌دیدم که به مسائل شرعی می‌پرداخت. ایشان می‌گفت پدرم برای فارسی‌نویسی درست و تأثیرگذار، متون نظم و نثر فارسی خوانده بود و می‌خواند و واقعاً هم روایت او به غایت تأثیرگذار است. حق این است که دانشنامه‌های زبان فارسی مدخلی به او اختصاص دهند و نثر او بررسی شود.
فارغ از این‌ها ویژگی ثقه‌المحدثین، ملاحظه جمیع روایات و تواریخ است. از این روست که بزرگان دین و منبر تا این حد به این آثار اعتماد و توجه می‌کنند. مرحوم شیخ عباس قمی در زمانی این کتاب‌ها را عرضه کرد که ادبیات مربوط به واقعه عاشورا نازل شده بود و برخی وجه داستانی و عامه پسند این وقایع را به‌عنوان تاریخ تلقی می‌کنند. در دوره‌ای کتاب ملا آقای دربندی رواج تمام داشت و در آن گفته بود که روز عاشورا ۷۲ ساعت بوده. شاید، چون تصور می‌شود این همه وقایع در ظرف زمانی نصف روز نمی‌گنجد، ناچار شده بود ساعت‌های روز عاشورا را افزایش دهد. او همچنین گفته بود امامزاده قاسم شمیران فرزند امام حسن مجتبی (ع) است که در روز عاشورا به شهادت رسید. شاید این امامزاده نسب به آن امام (ع) برساند، اما با هیچ منطقی نمی‌توان او را قاسم بن حسن (ع) و آخرین شهید نوجوان کربلا دانست. عبدالله مستوفی شرح جالبی از این ملا آقای دربندی در کتاب «شرح زندگانی من» به دست داده و ابعاد اجتماعی این نحوه تلقی‌ها را بخوبی برشمرده و درباره رواج آن با‌وجود سستی منابع سخن گفته است. شیخ عباس قمی در آن سال‌ها کاری سترگ را به سرانجام رساند و چندین نسل به‌صورت مستقیم و غیرمستقیم از آثار او برخوردار شدند.
اگر تا دهه ۴۰ واقعه کربلا با نگاهی تاریخی و سوگواران دنبال می‌شد، از نیمه دهه ۴۰ ادبیات چپ گرایانه قیام سید الشهدا را احاطه کرد. این بار نه به سیاق ملا آقا و ملا حسین، ولی به شیوه‌ای دیگر سعی کردند از امام حسین (ع) چهره‌ای، چون «چگوارا» به دست دهند که هدف او کار‌های انقلابی و چریکی بوده است. یکی از مشهورترین افرادی که از این منظر به حسین سیدالشهدا (ع) نگریست و گفتار او در محاکمه‌اش بسیار تأثیرگذار بود، خسرو گلسرخی است که به هر حال شخصیتی آزاده داشت. در گروه‌های چپ مسلمان چنین نگاهی بیش از سایرین دیده می‌شد و در اعلامیه‌ها و اطلاعیه‌ها و جزوات آموزشی برای کادرهایشان و همچنین آثار و کتاب هایشان مکرر به آن می‌پرداختند و مخاطبان را بین برگزیدن راه حسین و غیر حسین مخیر می‌کردند. گویی راه سومی وجود ندارد. در این تفکر برای بقیه ائمه و حتی حضرت رسول (ص) جایی نیست. اگر حضرت رسول (ص) هم مورد توجه است به خاطر صحابی گرانقدری، چون ابوذر است که در برابر ثروت و قدرت ایستاد و کار او به مرگ در تبعید انجامید.
موج بعدی این بود که آیا قصد امام حسین (ع) برپایی حکومت بوده یا خیر؟ مدتی این فکر اذهان طبقات مذهبی را به خود مشغول کرد و بالاخره آن موج هم در سال ۵۷ به سرانجام رسید. بواقع این دو نگاه خواسته و ناخواسته همدیگر را تکمیل می‌کردند. به هر حال پس از گذشت همه این موج‌ها، کتاب شیخ عباس قمی با ترجمه علامه شعرانی تهرانی هنوز هم خواندنی‌ترین و مستندترین روایت این تاریخ است و پس از بیش از یک قرن از تألیف نفس المهموم و انتشار این همه گفتار‌ها و نوشتار‌های پرتعداد هنوز نمی‌توان برای آن نظیری یافت.
هرچند برای نسل امروز که این همه تجربه را پشت سر گذاشته و مجالی برای فکر در این عرصه‌ها پیدا نمی‌کند جای نگاهی دوباره و مبتنی بر این پیشینه همچنان احساس می‌شود. نگاهی پژوهشگرانه که با ادبیاتی متناسب با تجربه زیسته و تحولات بسیار این روز‌ها بتواند روایتی مستند از چگونگی آن واقعه به دست دهد و عوامل گوناگون سیاسی و اجتماعی و اقتصادی آن را تا حد ممکن لحاظ کند و پرده‌های زمانه را کنار زند. بویژه به‌عوامل اقتصادی که در آثار پیشینیان کمتر به آن پرداخته‌اند و ما با توجه به آنچه که به سرمان آمده این وجه را در این روزگار بهتر درک می‌کنیم توجه کنند. به‌هر حال شاید روزگاری برخی از این آثار هم مانند نوشته‌های ملا آقای دربندی شوند که زمانی خواهان بسیار داشت. باری هنوز هم از نظر تاریخی اثر مرحوم صاحب مفاتیح الجنان از اعتباری برخوردار است که با سایر آثار ارائه شده چندان قابل مقایسه نیست. علاوه بر آنکه بسیار هم مورد اعتماد عموم است.
********************
روزنامه شرق**
معرفت‌شناسی هراس و سیاست‌گذاری عمومی/کیومرث اشتریان
چگونه «شِبه علم» می‌تواند حکمرانی را تباه کند؟ از طریق بنیان‌گذاری نظام سیاست‌گذاری بر هراس و تردید. بار‌ها نسبت به رسوخ و نفوذ «شبه‌علم» در دستگاه سیاست‌گذاری کشور هشدار داده‌ام. «شبه‌علم» نه به‌دلیل ترویج خرافه علمی بلکه به‌دلیل ایجاد انحراف در نظام سیاست‌گذاری کشور و تعطیلی فکر و ترویج هراس از اندیشه است که خطرناک‌تر می‌شود. علم، حاصل گفت‌وگوی آزاد کارشناسی است و «شبه‌علم» با هراسی که در دل ایجاد می‌کند «دُردانه آزادی» را از انسان می‌گیرد و دیوان و دیوان‌سالاری را در دالانی از وحشت و تاریکی فرومی‌برد. «معرفت‌شناسیِ هراس» یعنی یک دستگاه فکری که بر ایجاد ترس و تردید بنیان نهاده شده است و باور‌هایی را براساس سوءظن برمی‌سازد. این باور‌ها از سیاست و حکمرانی تا علم و تمدن را در بر می‌گیرد. این ترس، تردید و نگرانی گونه‌ای از «شبه‌علم» را پدید می‌آورد. منفعت‌طلبی و سیاسی‌کاری افراطی از یک سو و توسعه پوشالی آموزش عالی و دانش کلام ایدئولوژیک از سوی دیگر سبب شده است گاه مشاوره‌های مهلکی به تصمیم‌گیران کشور داده شود و آن‌ها را به عرصه‌های خطرناکی بکشاند؛ از کرونایاب مستعان تا اتکا به تولید واکسن کرونا. به نمونه‌هایی از این «شبه‌علم» توجه کنید:
‌تراریخته به‌مثابه توطئه استکبار، توطئه عقیم‌سازی مسلمانان، توطئه صهیونیست‌ها برای بیمارکردن مسلمانان از طریق آلودگی آب زمزم، نفوذ در دستگاه‌های دولتی (البته صرفا مقصود دولت حسن روحانی بود و دیگران از این نفوذ مبرا هستند)، کرونایاب مستعان، تولید واکسن، فراماسونری، دسترسی به اسرار کشور از طریق «گوام» (FATF) و در نهایت حکایت تلخ واکسن که امروزه دیگر زبانزد همگان است. ده‌ها نمونه از چنین هراس‌افکنی‌هایی در بدنه نظام سیاست‌گذاری وارد شده و نظام تصمیم‌گیری در کشور را مختل کرده است. مهم خودِ این اظهارات نیست؛ در همه دنیا چنین ادعا‌های بی‌پایه و اساسی از سوی شیادان مرسوم است. مهم آن است که برخی مقامات مسئول در معرض باور قرار می‌گیرند و مثلا درخصوص آلودگی آب زمزم دستور اقدام به آزمایش آن می‌دهند. مهم این است که برخی از این سخنان در جلسات سخنرانی‌های پدافند غیرعامل ترویج می‌شده که خود یک نهاد تأثیرگذار در سیاست‌هاست. مهم آن است که این سخنان در صداوسیمای رسمی کشور بازتاب وسیع داده می‌شود و در نهایت مهم‌تر از همه این است که چنین اظهارات بی‌پایه و اساسی تحت عنوان «علم» به دستگاه سیاست‌گذاری کشور وارد می‌شود، هراس ایجاد می‌کند و مخالفان را با اتهاماتی مانند مملکت‌فروشی و خودفروشی و جاسوسی می‌راند. خدایش بیامرزد دانشمند عزیز مرحوم دکتر بهزاد قره‌یاضی، از بنیان‌گذاران پژوهشکده بیوتکنولوژی و مجری طرح برنج تراریخته که گفته بود تاکنون اجازه رهاسازی محصولات تراریخته به محققان داده نشده و این از فناوری‌هراسی مسئولان ناشی می‌شود.
‌اما ببینیم که معرفت‌شناسی هراس و «متدولوژی» وحشت چگونه کار می‌کند؟ هراس، یک حالت روانی است که قواعد شناختی ویژه‌ای را بر انسان بار می‌کند. توان اندیشیدن، جسارت نوآوری و اعتمادبه‌نفس را از او می‌گیرد. منتظر می‌ماند که دیگری به او بگوید که چه کن و چه نکن. ترس، همزاد تسلیم است و نخستین کاری که با روح و روان انسان می‌کند آن است که نظام شناختی وی را مختل می‌کند و او را آماده «تسلیم محض شدن» می‌کند. زمینه گونه‌ای حکمرانی فرقه‌ای را در نظام تصمیم‌گیری فراهم می‌کند. در فرقه‌ها، هراسِ درونی ابزار اصلی تبعیت است. فرقه‌های انحرافی با ایجاد معنویتِ کاذب گونه‌ای قداستِ دروغین و نوعی دالان نامرئی از کیش شخصیت ایجاد می‌کنند که مهم‌ترین سازوکار فرمانبری را ایجاد می‌کند. همین سازوکار می‌تواند در رابطه استاد و دانشجو یا رئیس و مرئوس پدید آید و قدرت تفکر را از انسان سلب کند. اگر در نظام تصمیم‌گیری و سیاست‌گذاری چنین رابطه‌ای شکل گیرد خِرد و عقلانیت را از آن می‌گیرد. کارکرد «گاندو» همین هراسی است که در دل می‌آفریند و تو را به همه‌چیز بدبین می‌کند و مخاطب را نگران و مضطرب می‌کند تا جسارت تفکر سیاسی را از او بگیرد.
از‌این‌رو است که دل به کسی می‌بندی که بتواند برایت تحلیل شبه‌امنیتی کند تا کارآمدی و ناکارآمدی را از همین چشم‌انداز امنیتی ببینی؛ تا روابط بین‌الملل را و تلاش‌های علمی اندیشمندان را و تمدن‌سازی را و فلسفه و عرفان را همه از یک پنجره تنگ و گِل‌آلود ببینی. معرفت‌شناسیِ هراس با فریاد‌های خشم‌آلود و جاهلانه در تریبون‌های رسمی و غیررسمی گسترش می‌یابد و اندیشمندان را از دایره حکمرانی و چرخه تصمیم و نظام سیاست‌گذاری بیرون می‌راند. متفکران را نیز به احتیاط می‌کشاند. مغز علیل می‌شود و ترس مانع از آن می‌شود که واکسنی برای فلج فکری خود بیابیم. سخنران‌های حرفه‌ای و سازمان‌دهی‌شده دایرمدار تئوری‌پردازی‌های توطئه‌محور می‌شوند. در برخی دانشگاه‌ها و تریبون‌های به‌اصطلاح علمی شاهدیم که از سوی برخی دانشگاهیان، حوزویان و گروه‌های ذی‌نفوذ چنین رفتار‌هایی مرسوم شده است. گفتار‌های یک‌جانبه و بدون مواجهه با مخالفان، «خشونت تحلیلی»، فریبکاری، ادبیات غیرنوشتاری و شفاهی، سرقت واژگان از علوم اجتماعی و فلسفی و قلب ماهیت آن، ادعا‌های بدون «فکت» (Fact)، انتخاب گزینشی از منابع دست چندم و غیرمعتبر فرنگی، سخن‌فروشی و خودفروشی با ویترینی از مدارک دانشگاهی، «فکت» سازی، خلط دانش‌های کلامی با علم، فریبندگی برای مقامات، ترساندن مقامات از هرگونه تفکر مستقل حتی از نظریه‌های عدالت‌گرایی بعضی نظریه‌پردازان دولتی و... برخی دیگر از ویژگی‌های چنین رویکردی است.
جالب است که دو نفر از نامزد‌های ریاست‌جمهوری که یکی پزشک متخصص است و دیگری مردی میانسال با سابقه نظامی-اجرائی بالا در محفل یکی از همین سخنرانان حرفه‌ای که مروج معرفت‌شناسی هراس و «متدلوژی» توطئه است حضور می‌یابند و خوش‌باورانه در پی کسب دانش ایشان برای حل‌وفصل امور کشورند. یکی از همین نامزد‌های ریاست‌جمهوری می‌گوید: «ماحصل اقدامات ارزشمند این مجموعه می‌تواند برای اداره کشور مفید و مؤثر باشد». علی‌الاصول سابقه اجرائی و تقنینی این دو نفر می‌توانست تجربه گران‌بهایی برای آن‌ها به ارمغان آورده باشد که قابل قیاس با سخنران مورد نظر نیست؛ اما انسان را چه می‌شود که این تجربه‌های گران‌بها را در طبق اخلاص به قربانی یک سخنران حرفه‌ای می‌برد که هیچ تجربه درخوری در امر حکمرانی ندارد؟ کارکرد «شبه‌علم» همین است: سلب اعتمادبه‌نفس دیگران و آنان را فرمانبرِ ناآگاهی خویش ساختن با کوهی پوشالی از اعتمادبه‌نفس. فراتر برویم. مهم تک‌تک چنین افرادی نیستند که اسیر «شبه‌علم» شده‌اند، مهم این است که برخی و البته نه همه، تصمیمات کشور گاه در چنین ورطه‌ای می‌افتد. مراکز حساس سیاست‌گذاری کشور به تسخیر کسانی درمی‌آید که تحت‌تأثیر «شِبه‌علم»‌اند تاجایی‌که «‏رئیس مرکز ارزیابی و نظارت راهبردی اجرای سیاست‌های کلی مجمع تشخیص مصلحت نظام» خواستار تحریم واکسن خارجی از سوی مردم می‌شود. او که یک «دکتر» است گفته: «به مردم توصیه می‌کنم از تزریق واکسن خارجی خودداری کنند، من و خانواده‌ام هم استفاده نخواهیم کرد». هیهات که چنین افرادی افکار مسئولان را درخصوص «برجام» و «گوام» (FATF) شکل دهند. سیاست‌گذاری عمومی ورطه هولناکی برای چنین افرادی می‌شود، چون بدون تجربه اجرائی و به مجرد مشاهده ناکارآمدی‌ها به خود جرئت می‌دهند که به مردم و به مقامات چنین توصیه‌هایی بکنند. حوزه اجرائی، جسارت و شجاعتِ خامِ دوران جوانی را برنمی‌تابد. با یک اشتباه میلیارد‌ها تومان از بودجه عمومی به هدر می‌رود. تصمیم‌های ارزی از سوی کسانی گرفته شد که سال‌ها سابقه اجرائی در سطوح بالا داشتند، چه رسد به کسانی که یک روز سابقه مؤثر اجرائی ندارند یا یک هزار تومانی از بازار بخش خصوصی درآمد نداشته‌اند. اینان چگونه به خود اجازه می‌دهند درباره امور مهم کشور، بازار، کسب‌وکار، کارآفرینی، سیاست خارجی و... به ارائه توصیه سیاستی بپردازند. در اداره بیت‌المال باید به اینان هشدار داد که «غافل مشو که مرکب مردان مرد را/ در سنگلاخ بادیه پی‌ها بریده‌اند». اما افسوس که تنها در پی آن هستند که ناگه به یک خروش صد‌ها منزل را در حکم و حکومت و حکمرانی درنوردند. «شبه‌علم» می‌تواند دستگاه سیاست‌گذاری را اسیر دور جهالت و خودبینی و سبکسری کند.
 

اخبار ویژه ۲۴ مرداد


روزنامه کیهان
همشهری: فعالان اقتصادی به دولت جدید امیدوارند
روزنامه همشهری از روزنامه‌های اصلاح‌طلب آرزو‌های ناکام فعالان اقتصادی در دولت روحانی را بازگو کرد و نوشت: فعالان اقتصادی از دولت جدید انتظار دارند؛ اهمیت بیشتری به بورس بدهد و در عین حال فضای اقتصاد را به‌گونه‌ای تنظیم کند تا ریسک‌هایی که از بیرون به بازار سرمایه تحمیل می‌شود حذف شود. با این حال اغلب تحلیلگران متفق‌القولند که نخستین اولویت دولت سید ابراهیم رئیسی در بازار سرمایه، باید حذف قیمت‌گذاری دستوری باشد که صدمات زیادی به بازار سرمایه وارد کرده است.

فعالیت جدی و اجرایی دولت سیزدهم ظرف دوهفته آینده با انتخاب کابینه آغاز خواهد شد. چشم فعالان اقتصادی به سیاست‌های دولت جدید دوخته شده است. تقریبا کسی تردید ندارد که مهم‌ترین ماموریت دولت جدید ساماندهی وضع اقتصاد است، به‌زعم اقتصاددانان، دولت با اَبَرچالش‌هایی مواجه است.
در چنین شرایطی بسیاری از فعالان اقتصادی بر این باورند که بازار سرمایه این توانایی را دارد که بسیاری از مشکلات اقتصادی را درمان کند، اما گام اول این است که دولت به ساختار‌های بازار سرمایه اعتقاد داشته باشد.

به‌زعم فعالان اقتصادی چنانچه دولت سیزدهم مکانیسم‌های رقابتی بازار سرمایه را جدی بگیرد به ابزاری دست پیدا خواهد کرد که می‌تواند بر مشکلات ساختاری اقتصاد غلبه کند. یکی از مهم‌ترین کارکرد‌های بازار سرمایه تامین مالی است و دولت می‌تواند از این طریق بخش مهمی از منابع مورد نیاز اقتصاد را تامین کند و تولید را افزایش دهد. عباس آرگون، نایب‌رئیس کمیسیون بازار پول و سرمایه اتاق بازرگانی می‌گوید: از این بازار می‌توان تامین مالی کرد و نیز نقدینگی حاضر در این بازار را به بخش مولد اقتصادی وارد کرد، همچنین می‌توان پروژه‌های نیمه‌تمام را با تامین مالی و عرضه اولیه در بورس تکمیل کرد.

به‌زعم کارشناسان بازار سرمایه، تامین کسری بودجه دولت از بورس به شیوه افراطی و تشویق مردم برای سرمایه‌گذاری در بورس که به رشد‌های هیجانی شاخص بورس در سال گذشته منجر شد، نمونه بارز دخالت‌ها و ریسک‌هایی است که از بیرون به بازار سرمایه تحمیل می‌شود و این‌ها به‌غیر از ریسک‌های سیاسی و بین‌المللی است. به‌نظر می‌رسد مهم‌ترین نکته‌ای که در حمایت از بازار سرمایه باید به آن پرداخت، رسیدگی به مشکلاتی است که از بیرون به این بازار تحمیل می‌شود. با توجه به تأکید رئیس‌جمهور در مورد مبارزه با فساد به‌صورت ساختاری، بازار سرمایه بهترین ابزار برای تحقق این هدف است.

آفتاب یزد: بی‌عملی روحانی کجا مدیریت میدانی رئیسی کجا؟!
یک روزنامه اصلاح‌طلب در گزارشی اذعان کرد: آقای رئیسی رئیس‌جمهور در ۱۰ روز ریاست‌جمهوری کار‌هایی را انجام داد که روحانی از انجام آن واهمه داشت. آفتاب یزد ضمن استقبال از حضور میدانی رئیس‌جمهور برای بررسی مشکلات نوشت: مدت زمان زیادی نیست که سید ابراهیم رئیسی بر مسند ریاست‌جمهوری نشسته، اما در همین زمان کم اقداماتی را انجام داده است که رئیس‌جمهور پیشین کشورمان یعنی حسن روحانی از آن واهمه داشت. ماجرا از این قرار است که در شرایطی که وضعیت کرونا ترسناک شده و اوضاع را برای مردم و کشور فوق بحرانی کرده، سید ابراهیم رئیسی به بخش کرونایی‌های بیمارستان امام خمینی (ره) و داروخانه ۲۹ فروردین تهران بدون اعلام قبلی مراجعه کرده تا از نزدیک جویای مشکلات مردم و کادر درمان باشد. او در این دیدار‌ها ضمن تقدیر و تشکر از کادر درمان و دلجویی از مردم بابت شرایط پیش آمده از بسیج شدن دولت برای حل موضوع کرونا خبر داده است.

این در حالی است که زمانی که حسن روحانی رئیس‌جمهور بود از ترس کرونا تقریبا به مدت دو سال (از زمان ورود کرونا به کشور) به هیچ عنوان ملاقات مردمی نداشت. یا حتی سال گذشته در زمان جلسه تقدیم بودجه به خاطر کرونا در مجلس حاضر نشد. همچنین جلسات هیئت دولت را یا به صورت ویدئوکال برگزار می‌کرد یا اگر هم در جلسه حضور داشت با فاصله زیاد از دولتمردانش می‌نشست. نکته جالب توجه اینجاست که اگر الان شرایط کشور وخیم است و روزانه ۵۰۰ نفر به کام مرگ فرومی‌روند و از در و دیوار بیمارستان‌ها بیمار کرونایی می‌ریزد، به خاطر سوءتدبیر‌های مدیریتی روحانی است که نتوانست از پس این بحران بربیاید.

به همین خاطرهم است که حضور رئیسی در بیمارستان‌ها به مذاق کاربران شبکه‌های اجتماعی خوش آمده و واکنش‌های مثبت آن‌ها را در پی داشته است. به هر حال ایشان هم از وجود کرونا در امان نیست حتی اگر دو دُز از بهترین واکسن کرونا را زده باشد. اما حضورش در کنار مردم آن هم در این شرایط تا حدودی از دردهایشان کاسته است.
یکی از کاربران در این‌باره نوشته است: «ابراهیم رئیسی از توی ماشین شیشه دودی از وضعیت و مشکل مردم بازدید و نظرسنجی نمیکنه بلکه با حضور و بازدید سرزده بین مردم از مشکلات آن‌ها باخبر می‌شود».

دیگری نوشت: «روحانی هم آخوند بود، اما حتی یک‌بار نرفت خط مقدم جنگ کرونا ببینه چه خبره. درود بر ابراهیم رئیسی».

کاربر دیگری پاسخ داد: «خط مقدم کجا بود؟ روحانی از صندلیش جدا نشد بره مجلس، خط مقدم که هیچی».

کاربران دیگر نوشته‌اند: «دمش گرم که رفته... روحانی که کلا قرنطینه بود»، «بازدید سرزده دکتر رئیسی از یک داروخانه نویدبخش این مطلب بود که قوه مجریه دوباره رنگ و بوی مسئولینی از جنس بهشتی‌ها و رجایی‌ها گرفته است»، «از حسن و معاون اولش یاد بگیر، مراقب خودشون بودن و بی‌خیال مردم! دو سال قرنطینه بودن و دورکار! پا شدی رفتی و مسائل رو در میدان میبینی که چی؟!»، «آفرین خیلی خوشم اومد به این میگن کسی که با مردم واقعا همدرده»، «خیلی وقت بود ندیده بودیم رئیس‌جمهور از پاستور خارج بشه و بازدید داشته باشه خدا خیرت بده آقای رئیسی. ان‌شاءالله موفق باشی در حل مشکلات مردم»، «رئیس‌جمهور، هنوز یک هفته نیست که مشغول به کار شدند، آمدند و جویای وضعیت شدند. همین حضور و قوت قلب و بودن در اون بخش خطرناک در بین کادر درمان و مردم خیلی می‌ارزد. چقدر واقعا تفاوت هست تا اینکه دو سال یکجا بشینی و فقط حرف بزنی و بخندی در حالی که هموطنان دارن از دست میرن».

آرمان: انضباط مالی باید به دولت و بانک مرکزی برگردد
یک روزنامه اصلاح‌طلب نوشت: آمار‌های موجود نشان داده تلاش دولت‌های روحانی در زمینه مدیریت رشد نقدینگی هیچ ثمری نداشته و با روی کار آمدن دولت سیزدهم این امید وجود دارد که کنترل نقدینگی به صورت کاملا علمی و با تکیه بر برنامه‌ریزی اقتصادی بهتر از گذشته صورت بگیرد.

روزنامه آرمان در گزارش خود نوشت: «یکی از برنامه‌های اقتصادی دولت باید کنترل رشد نقدینگی باشد؛ فرصتی برای آزمون و خطا وجود ندارد. آثار رشد نقدینگی مخرب شده و اگر جلوی آن گرفته نشود هر روز باید شاهد تضعیف پایه پولی و رشد بیشتر نقدینگی باشیم». باید تیم اقتصادی دولت جدید هماهنگ عمل کنند؛ در دولت قبل شاهد این بودیم که تیم اقتصادی دولت متاسفانه با هم هماهنگی نداشتند و همین نداشتن هماهنگی آسیب‌های زیادی را به اقتصاد وارد کرد. اگر تیم اقتصادی دولت هماهنگ و فرماندهی خوبی داشته باشد امکان کنترل نقدینگی وجود دارد البته که این اتفاق کوتاه‌مدت نخواهد بود و حتما هم باید با برنامه باشد.

آرمان با تاکید بر ضرورت اصلاحات ساختاری می‌نویسد: در موضوع برگشت ارز صادراتی هم همین مشکل وجود داشت، بانک مرکزی، وزارت صمت، گمرک هر کدام نظری متفاوت داشتند و بخشنامه‌هایی صادر می‌کردند که هیچ هماهنگی‌ای با هم نداشتند. این‌ها باید در یک راستا عمل کنند نه اینکه هر تلاش باید این باشد که بانک مرکزی در خدمت اقتصاد کشور باشد در غیر اینصورت وجود بانک مرکزی چه سودی برای کشور دارد.

انتظار می‌رود با اعمال سیاست احتیاطی محدودیت بر رشد ترازنامه بانک‌ها، روند کنترل رشد متغیر‌های پولی در ماه‌های آتی بهبود یافته و اقدامات بانک مرکزی در راستای حفظ ارزش پول ملی (ثبات قیمت‌ها) با موفقیت بیشتری همراه شود. کنترل رشد ترازنامه بانک‌ها به عنوان یک اقدام راهبردی در زمینه کنترل رشد نقدینگی از اهمیت بالایی برخوردار است و موفقیت بانک مرکزی در این زمینه می‌تواند نقش بسیار موثری را در کنترل رشد نقدینگی ایفا کند.

تورم ۶۹۰ درصد مسکن یادگاری دولت روحانی
روزنامه اصلاح‌طلب ابتکار در ارزیابی کارنامه دولت روحانی در بخش مسکن تصریح کرد این دولت، بخش مسکن را درگیر رکود شدید کرد و با تورم ۶۸۹ درصدی تحویل دولت جدید داد. این روزنامه با اشاره به افزایش قیمت سرسام‌آور مسکن نوشت: بررسی گزارش‌های رسمی حاکی از آن است که در دولت روحانی (از مرداد ۹۲ تا اسفند ۹۹) متوسط قیمت مسکن ۶۸۹/۶ درصد افزایش یافته است. در حالی قیمت مسکن طی دولت‌های گذشته بین ۲۰۰ تا ۳۰۰ درصد طی هشت سال رشد می‌کرد که دولت یازدهم و دوازدهم در این حوزه رکورد دست‌نیافتنی را ثبت کرد و شاهد رشد ۶۹۰ درصدی قیمت مسکن در هشت سال اخیر بودیم.

برای خرید خانه ۸۰ تا ۱۰۰ سال باید پس‌انداز کرد تا بتوان صاحب‌خانه شد شاید در ابتدا به نظر برسد که این جمله کمی بزرگ‌نمایی است، اما اگر میانگین درآمدی دهک‌های پایین و متوسط جامعه را در نظر بگیریم آنگاه خواهیم دید که در ۱۰۰ سال پس‌انداز کردن و صاحب‌خانه شدن آنچنان هم غیرواقعی نیست. بررسی‌ها نشان می‌دهد که طی ۸ سال اخیر متوسط قیمت هر متر مربع واحد مسکونی از ۳ میلیون و ۸۳۴ هزار تومان در مرداد ماه سال ۹۲ تا پایان اسفند ۹۹ بالغ بر ۶۸۹/۶ درصدی گران شد که رکوردی بی‌سابقه به حساب می‌آید.

برخی از کارشناسان بازار معتقدند که دلالان و واسطه‌گران استارت افزایش قیمت را در بازار مسکن زدند، این در حالی است که عده‌ای از فعالان بازار حضور دلالان را عامل گرانی در این حوزه نمی‌دانند و بر این باورند که تورم‌های بالا، سیاست‌های پولی غلط و خلق پول طی سال‌های اخیر سبب رشد قیمت در بازار مسکن شده است. البته عده‌ای دیگر از فعالان بازار معتقدند کمبود مسکن و عرضه نامناسب باعث رشد قیمت در این حوزه شده است. به گفته آن‌ها افزایش هزینه ساخت مسکن و کاهش تمایل برای ساخت و ساز سبب شد تا واحد‌های عرضه شده تقاضای بازار را پوشش ندهد و در نتیجه قیمت‌ها صعودی شود.

احمدرضا سرحدی کارشناس بازار مسکن به ابتکار گفت: مسکن همانند هر کالای دیگری تابع عرضه و تقاضا است، هنگامی که عرضه کم و یا گران شود طبیعی است که سبب رشد قیمت در آن بخش می‌شود. وی به کم‌کاری دولت روحانی طی ۸ سال اخیر در بخش مسکن اشاره کرد و گفت: در این سال‌ها تولید مسکن کاهش یافت و ما شاهد بودیم حمایت‌های دولتی برای ساخت و ساز هم کمتر شد. این کارشناس گفت: علاوه بر مسکن تمام کالا‌ها طی یکی دو سال اخیر بیش از ۱۰۰ درصد افزایش قیمت را تجربه کرده‌اند.

سامانه‌های هوشمند اقتصادی نباید جزیره‌ای و ضد تولید عمل کنند
دولت سیزدهم وعده عملی نشده «سامانه جامع تجارت» را به شکل شبکه‌ای به هم پیوسته و عملیاتی، به سرانجام برساند. روزنامه وطن امروز با طرح این پرسش که چرا سامانه‌های شفافیت‌زا به جای کاهش بروکراسی، خود تبدیل به مانعی برای تولید و رونق اقتصاد شده‌اند؟ نوشت: شعار و برنامه اصلی دولت سیزدهم تحول اقتصادی است. تحول اقتصادی و حتی یک سیاست اقتصادی به نتیجه نخواهد رسید مگر آنکه مجری و سیاست‌گذار تصویر درستی از شرایط موجود داشته باشد.

این مهم در حوزه اقتصاد با تجمع اطلاعات و داده‌ها امکان‌پذیر است. برای مثال در سال‌های اخیر همواره برنامه اخذ مالیات از ثروتمندان تحت عناوینی مانند مالیات بر خانه و خودرو‌های لوکس و مالیات بر خانه‌های خالی طرح شده، اما توفیق عملی در این رابطه به دست نیامده است. تمام این نارسایی‌ها ناشی از فعال بودن سامانه‌های اطلاعاتی متفاوت در زمینه‌های مختلف است که کار را برای مجریان یک قانون سخت می‌کند.

تجربه چند ساله راه‌اندازی و فعالیت سامانه‌های هوشمند در فضای اقتصادی، تولیدی و تجاری کشور نشان می‌دهد نه تنها پیچیدگی‌های اداری و سازمانی در اقتصاد کاهش نیافته، بلکه حتی به فرآیند‌های بوروکراتیک اضافه شده است. این خطای سیاستی ریشه در جایی دارد که سیاست‌گذار به پیش‌نیاز‌ها و الزامات پیشینی این سامانه‌ها توجه نکرده است و با تعریفی تقلیل‌گرایانه از مفهوم دولت الکترونیک و هوشمند‌سازی اقتصاد، صرفا به سمت طراحی سامانه‌های الکترونیکی رفته است. متولیان باید متوجه این امر باشند که سامانه‌های هوشمند به ذات خودشان به ایجاد شفافیت و تسهیل فرآیند‌ها ختم نمی‌شوند. در این چارچوب باید سیاست‌های سازگار با تعادل‌بخشی به بازار و ایجاد رشد اقتصادی و رفاه عمومی طراحی شود و بعد سامانه‌ها وارد عرصه شوند تا بتوانند در جای خودشان، کار روان‌سازی و تعدیل رویه‌های بوروکراتیک را انجام دهند. به اعتقاد صاحب‌نظران، بیشتر سامانه‌هایی که تاکنون ایجاد شده‌اند به دو دلیل کارآیی لازم را نداشته‌اند. اول اینکه پایگاه اطلاعاتی کاملی در هیچ حوزه‌ای وجود ندارد و از این رو ما با فقدان منابع اطلاعاتی روبه‌رو هستیم و دوم اینکه از نظر بستر فناوری اطلاعات، این سامانه‌ها به‌صورت جزیره‌ای عمل می‌کنند و ارتباطات منظم و کافی با یکدیگر ندارند. باید منظور و هدف از ایجاد این سامانه‌ها مشخص شود؛ بنابراین به‌طور طبیعی اگر منظور روشن شود باید این سامانه‌ها پایگاهی از مجموعه داده‌ها را داشته باشند. در واقع باید داده‌ها درست و بهنگام به این سامانه‌ها تزریق شوند. بخشی از ناکارایی این سامانه‌ها به این دلیل است که داده‌های درست و بهنگام به آن‌ها داده نمی‌شود. یعنی داده‌ها تاخیر زمانی دارند.
یکی از فعالان بخش خصوصی می‌گوید: برخی سامانه‌های موجود صرفاً به عنوان عامل وقفه در فعالیت‌های تولیدی است.

روزنامه وطن امروز
برای حل مشکلات کشور نباید به خارج امید داشته باشیم
معاون اول رئیس‌جمهور با تاکید بر اینکه نمی‌توانیم برای حل مشکلات کشور به خارج امید داشته باشیم، افزود: مقام معظم رهبری و رئیس‌جمهور تاکیدات فراوانی بر رفع تحریم‌ها دارند، اما بعید است بتوانیم با نظام سلطه به جایی برسیم و نمی‌توان برنامه‌ریزی خود را برای اداره کشور متکی به رفع تحریم‌ها کرد؛ باید به نحوی برنامه‌ریزی کنیم که فرض بر این باشد نظام سلطه تحریم‌ها را لغو نخواهد کرد.

محمد مخبر در مراسم تودیع و معارفه رئیس سازمان برنامه و بودجه با اشاره به ظرفیت‌های گسترده کشور در بخش‌های مختلف خاطرنشان کرد: ایران ۲۷۰۰ کیلومتر سواحل دریا دارد و از منابع طبیعی متعدد نیز برخوردار است که اگر بتوانیم بخوبی از ظرفیت‌های مختلف کشور بهره‌برداری کنیم، هر کدام از این ظرفیت‌ها می‌تواند کشور را به تحولات خوبی برساند.

وی با اشاره به پرآب بودن استان‌های شمالی کشور و ضرورت استفاده بهینه از این ظرفیت ارزشمند تصریح کرد: ۳ استان شمالی کشور از نظر وسعت به اندازه کشور هلند هستند و میانگین بارندگی این ۳ استان از هلند هم بیشتر است. با این وجود کشور هلند از بخش کشاورزی ۹۵ میلیارد دلار صادرات دارد، اما صادرات ما از بخش کشاورزی ۲۰۰ میلیون دلار است. این نشان می‌دهد باید استاندارانی توانمند در هر یک از این ۳ استان حضور داشته باشند، به گونه‌ای که هر کدام از آن‌ها مانند یک وزیر کشاورزی بتواند از ظرفیت‌های بخش کشاورزی بهره‌برداری کند.

معاون اول رئیس‌جمهور همچنین با اشاره به ظرفیت‌های گسترده کشور در بخش معدن و نیز پتانسیلی که در بخش دریا وجود دارد، گفت: برخی کشور‌ها در تلاشند ۳۰ درصد «جی‌دی‌پی» خود را در اقتصادشان از طریق اقتصاد دریامحور تامین کنند، اما ما تاکنون استفاده مطلوبی از دریا نداشته‌ایم که امیدوارم در دوره پیش رو، سازمان برنامه و بودجه برنامه‌ریزی‌های خود را با توجه به ظرفیت‌های کشور انجام دهد.

حضور نظامیان ایران، چین و روسیه در «ولادی وستوک»
شماری از نیرو‌های مسلح ایران قرار است در کنار پرسنل نظامی برخی کشور‌های دیگر از جمله چین و روسیه در «مسابقات بین‌المللی نظامی ولادی وستوک» شرکت کنند.

به گزارش خبرگزاری شینهوا، ناو چینی «گوانگ یوان» به مسابقات بین‌المللی نظامی ۲۰۲۱ که در کشور‌های ایران، روسیه و چین برگزار می‌شود، اعزام خواهد شد. این ناو با ۵۰ خدمه نظامی قرار است با نفراتی از نیرو‌های مسلح ایران، روسیه، ونزوئلا و کشور‌های دیگر قابلیت‌های رزمی خویش را به نمایش گذارد. ولادی وستوک قرارگاه بندری ناوگان اقیانوس آرام نیروی دریایی روسیه است. در مسابقات ولادی وستوک آتش به اهداف دشمن فرضی در دریا و عملیات نجات دریایی برگزار می‌شود. در ایران و چین نیز قرار است مسابقاتی در زمینه غواصی و یگان پدافند هوایی برگزار شود. از سال ۲۰۱۴ چین برای شرکت در این مسابقات دعوت شده است. چین نخستین‌بار سال ۲۰۱۷ میزبان این مسابقات بود. وزیر دفاع جمهوری آذربایجان نیز اخیرا از حضور ۲ فروند شناور نظامی این کشور در بندرانزلی برای شرکت در مسابقات بین‌المللی دریایی خبر داد.

مسابقات بین‌المللی نظامی «جام دریا» در چند سال اخیر همه ساله با حضور ۴ کشور حاشیه خزر (ایران، روسیه، قزاقستان و جمهوری آذربایجان) در آب‌های ساحلی جمهوری آذربایجان برگزار شده است. جمهوری اسلامی ایران سال جاری برای نخستین‌بار میزبان این مسابقات بین‌المللی نظامی است. وزارت دفاع جمهوری آذربایجان چندی قبل نیز از انجام رزمایش دریایی در دریای خزر خبر داد.

عضویت دائم ایران در سازمان شانگ‌های یک دیپلماسی برد- برد است
سفیر پیشین ایران در باکو عضویت دائم جمهوری اسلامی در سازمان همکاری شانگ‌های را برای ۲ طرف دارای مزیت خواند و گفت: باید به این عضویت به عنوان دیپلماسی برد- برد نگاه کرد. محسن پاک‌آیین در گفتگو با فارس، در تشریح اهمیت سازمان شانگ‌های برای ایران بار دیگر با بیان اینکه عضویت در این سازمان به نفع ۲ طرف است، خاطرنشان کرد: به نفع ایران است، چون ایران در یک ترتیبات امنیتی منطقه حضور می‌یابد و صاحب‌نظر می‌شود و به عنوان یک کشور ثبات‌ساز می‌تواند نقش خود را در تأمین امنیت منطقه و حوزه اوراسیا احیا کند.

وی ادامه داد: علاوه بر این، ایران با عضویت دائم در این سازمان، به بازار‌های گسترده کشور‌های عضو سازمان شانگ‌های نیز متصل می‌شود و در حوزه‌های مختلف تجاری، ترانزیت و انرژی به عنوان یک قدرت منطقه می‌تواند با این کشور‌ها تعاملات اقتصادی مثبتی داشته باشد و با توجه به اینکه اخیرا ایران عضو ناظر اتحادیه اوراسیا شده، حضور در سازمان همکاری شانگ‌های می‌تواند این روند را تکمیل کند که ایران از ظرفیت‌های اقتصادی کشور‌های این حوزه که ۶۵ درصد جمعیت جهان و همچنین منابع جهان را در خود جای داده نیز استفاده کند. پاک‌آیین گفت: برای سازمان شانگ‌های هم اهمیت دارد که با قدرتی مثل ایران و کشوری ثبات‌ساز در منطقه که به لحاظ اقتصادی دارای منابع بسیار غنی برای همکاری اقتصادی است و پل ارتباطی شرق آسیا با غرب آسیا و همچنین شمال به جنوب تلقی می‌شود، ارتباط نزدیک داشته باشد.

روزنامه خراسان
رشد ادامه دار بیت کوین تا مرز ۴۸ هزار دلار
فارس - در معاملات دیروز ارز‌های مجازی قیمت بیت کوین ۳.۴ درصد رشد و از ۴۸ هزار دلار هم عبور کرد. هر چند تا لحظه تنظیم خبر (۱۸:۱۵) به ۴۶۵۰۰ دلار کاهش یافت. با این حال روند رشد بیت کوین و دیگر ارز‌های مجازی ادامه یافت.

عقب نشینی بورس از محدوده ۱.۵ میلیون واحدی
مهر - شاخص بورس دیروز با کاهش ۳۸۰۰ واحدی روی یک میلیون و ۴۸۰ هزار واحدی ایستاد. فارس، فملی و رمپنا به افت شاخص کمک کردند و پارس و خودرو در رشد شاخص مؤثر بودند. شاخص فرابورس نیز رشد ۹۴ واحدی داشت و به ۲۱ هزار و ۳۰۶ واحد افزایش یافت.

بازگشت سایه سنگین رکود
ایسنا - در حالی که اتاق بازرگانی ایران در گزارش ماه‌های گذشته از بهبود نسبی دیدگاه فعالان اقتصادی به شرایط موجود حکایت می‌کرد، اما برآورد‌ها از تیرماه نشان می‌دهد که شرایط به شدت تغییر کرده است. اتاق بازرگانی ایران وضعیت شامخ اقتصاد ایران را با نظرخواهی از فعالان اقتصادی به شکل ماهیانه بررسی و اعلام می‌کند. طبق اعلام مرکز پژوهش‌های اتاق ایران، شامخ کل اقتصاد در تیرماه به ۴۴.۶۲ واحد رسید که نسبت به خرداد (۵۱.۲۷) کاهش قابل‌توجهی را نشان می‌دهد.

بانک ها، تعطیل؛ فقط شعب کشیک فعال هستند
ایبنا - دبیر کل کانون بانک‌های دولتی و نیمه دولتی، از تعطیلی بانک‌ها پیرو دستورالعمل ستاد ملی کرونا خبر داد. قیطاسی‌افزود: بانک‌ها برحسب ضرورت و صلاحدید و تصمیم مدیران عامل بانک‌ها باجه‌های کشیک در شعب مرکزی شهرستان‌ها را در سطح کشور برای رفع نیاز‌های غیرضروری پیش بینی خواهند کرد که از طریق سایت بانک‌ها اطلاع رسانی لازم به عمل می‌آید.

روزنامه ایران
امریکا مانع توافق برای تبادل ۱۰ زندانی شد
خبر اول اینکه، معاون سیاسی وزیر امور خارجه بار دیگر امریکا را مسئول کارشکنی در روند تبادل زندانیان اعلام کرد. سیدعباس عراقچی این را در توئیتی خطاب به «دومینیک راب» وزیر خارجه انگلیس نوشت و گفت: «آقای دومینک راب! شما بهتر از هر کس دیگری می‌دانید که توافق برای آزادی ۱۰ زندانی از جمله انوشه آشوری - هفته‌ها پیش به سرانجام رسید -، اما دوستان شما در واشنگتن مانع آن شدند.» او افزود: «آشوری و ۹ نفر دیگر توسط امریکا برای اهداف سیاسی به گروگان گرفته شده‌اند. امیدوارم این موضوع را برای مردم خود تشریح کنید.» این پیام عراقچی در پی آن مطرح شد که وزیر خارجه انگلیس ساعاتی قبل‌تر در توئیتی با بیان اینکه امروز چهارمین سالگرد بازداشت انوشه آشوری است خواستار آزادی آشوری و دیگر زندانیان دوتابعیتی شد. در پاسخ به این موضع‌گیری بود که عراقچی یادآور روندی شد که پیشتر میان ایران و امریکا درباره تبادل زندانیان مورد توافق قرار گرفته بود، اما همزمان با توقف مذاکرات احیای برجام در وین، از دستور کار مقام‌های امریکایی خارج شد و این کشور دیگر حاضر به اجرای توافقات صورت گرفته پیرامون این موضوع نشد. گفتگو‌های غیرمستقیم تهران و واشنگتن پیرامون تبادل ۴ ایرانی در برابر ۴ امریکایی در حالی به توافق نهایی رسیده بود که پس از توقف مذاکرات وین در دور ششم، امریکا مذاکرات وین را به این فرایند گره زد و توافق را بر هم زد.

آزادی ۱۰۱ زندانی همزمان با سفر اژه‌ای به البرز
خبر دیگر اینکه، رئیس کل دادگستری استان البرز از آزادی ۱۰۱ زندانی همزمان با سفر محسنی اژه‌ای رئیس قوه قضائیه به این استان خبر داد. به گزارش میزان، به گفته حسین فاضلی هریکندی، رئیس کل دادگستری استان البرز همزمان با حضور رئیس قوه قضائیه، هیأتی مرکب از ۶۰ نفر از قضات استان البرز به‌صورت همزمان از ندامتگاه مرکزی کرج و فردیس بازدید کرده و ضمن صحبت و رسیدگی به مشکلات زندانیان، مقدمات آزادی زندانیان را فراهم کردند. بر این اساس با بررسی پرونده زندانیان، ۸۰ زندانی مستحق بهره‌مندی از ارفاقات قانونی و اعطای مرخصی منتهی به آزادی تشخیص داده شدند و همچنین با استفاده از ظرفیت ستاد دیه و با مشارکت خیرین، با تأمین بدهی حدود ۱۰ میلیارد ریالی ۲۱ زندانی جرایم غیرعمد، زمینه آزادی این محکومان میسر شد. دادستان عمومی و انقلاب شهرستان پردیس هم ضمن بازدید از زندان دماوند با مرخصی پایان حبس ۱۷ نفر موافقت کرد که نسبت به آزادی آنان اقدام شد. به گزارش ایسنا، علیرضا آقاجاری دادستان عمومی و انقلاب شهرستان پردیس همچنین در جریان این بازدید با ۷۰ نفر از مددجویان ملاقات چهره به چهره داشت که پس از استماع صحبت‌های آنان، دستورات لازم را جهت تسریع در امورآن‌ها در چارچوب قوانین صادر کرد.

توضیح گمرک درباره شایعه ارسال واکسن به ونزوئلا
شنیدیم که، معاون فنی گمرک ایران در خصوص فیلم منتشر شده در فضای مجازی درباره ارسال واکسن چینی از ایران به ونزوئلا توضیح داد. به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان، مهرداد جمال ارونقی معاون فنی گمرک دراین باره گفت: مبدأ این کالای ترانزیتی، چین و مقصد آن کاراکاس ونزوئلا بوده و در ایران فقط هواپیما عوض کرده و ترانشیپمنت (انتقال غیر‌مستقیم از یک هواپیما به یک هواپیمای دیگر) شده است. او در ادامه افزود: به دلیل اینکه تا پرواز بعدی شرایط دمایی تغییر نکند، کالا در سردخانه نگهداری می‌شود و برای این منظور جایی که فیلم گرفته شده محوطه حوزه ۲ است.

تحریم‌های تازه امریکا علیه چند شخص و شرکت در ارتباط با سپاه پاسداران
دست آخر اینکه، امریکا یک فرد و چهار شرکت را به بهانه حمایت از نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در فهرست تحریم قرار داد. به گزارش ایسنا و به نقل از نشنال‌پست، وزارت خزانه‌داری امریکا با صدور بیانیه‌ای از اعمال تحریم‌هایی علیه «محمود رشید الحسبی» خبر داد و مدعی شد که این شخص با مقامات ارشد سپاه پاسداران همکاری داشته و انتقال نفت ایران را تسهیل می‌کرده است. همچنین در این رابطه شرکت‌هایی نظیر «نیمر اینترنشنال» و «اوربیت پتروکمیکال تردینگ ال ال سی» نیز در لیست تحریم‌های وزارت خزانه‌داری امریکا قرار گرفته‌اند.

روزنامه شرق
افزایش ۵ برابری قیمت سوخت در بیروت/بازگشت تظاهرات به لبنان
تصمیم بانک مرکزی لبنان درباره برداشتن یارانه سوخت، مردم این کشور را دوباره به خیابان‌ها کشانده است؛ وضعیتی که با هشدار نسبت به احتمال از کنترل خارج‌شدن امنیت کشور همراه شده است. به گزارش «الشرق الاوسط»، درحالی‌که اقدام بانک مرکزی موجب افزایش پنج‌برابری قیمت بنزین در کشور می‌شود، صد‌ها خودرو در برابر ایستگاه‌های عرضه سوخت صف کشیده‌اند. معترضان در خیابان‌های بیروت نیز تجمع کردند و خودروی حامل «ریاض سلامه»، رئیس بانک مرکزی را در مسیر دیدارش با رئیس‌جمهور لبنان هدف پرتاب تخم‌مرغ قرار دادند.

مناطق جنوبی لبنان نیز شاهد اعتراضات گسترده بود. در صیدا مردم با آتش‌زدن سطل‌های زباله خیابان‌های اصلی را بستند. در نبطیه نیز مردم خودروهایشان را در وسط خیابان‌های اصلی شهر پارک کردند. در شمال هم اوضاع تفاوت چندانی نداشت و مناطقی از کوره و جبل لبنان شاهد تظاهرات گسترده بود. اکثر ایستگاه‌های عرضه سوخت از روز چهارشنبه فعالیت خود را متوقف کرده‌اند تا قیمت رسمی سوخت ابلاغ شود. در ایستگاه‌های فعال صف‌های خودرو‌ها تا صد‌ها متر می‌رسد.

«جورج براکس»، عضو اتحادیه عرضه‌کنندگان سوخت در لبنان، تأکید کرد که درحال‌حاضر قیمت سوخت بر اساس دلار سه‌هزارو ۹۰۰ لیره‌ای به عرضه‌کنندگان فروخته می‌شود و برداشتن یارانه به معنای فروش آن به قیمت دلار در بازار آزاد یعنی بیش از ۲۰ هزار لیره است. اتحادیه کارگری لبنان این اقدام بانک مرکزی را موجب واردشدن ضربه شدید به وضعیت اقتصادی و تجاری کشور دانسته و افزوده است که خسارت این وضعیت را مردم عادی لبنان می‌پردازند و این وضعیت به از کنترل خارج‌شدن امنیت کشور می‌انجامد. در همین حال، ارتش لبنان در بیانیه‌ای اعلام کرد: یگان‌های ارتش به ایستگاه‌های سوختی که بسته‌اند حمله کرده و تمامی بنزینی که در این ایستگاه‌ها ذخیره شده، کشف و ضبط شده و مستقیما میان شهروندان توزیع خواهد شد.

«نه» دیاب به میشل عون
همچنین حسان دیاب، نخست‌وزیر مستعفی لبنان، درخواست رئیس‌جمهوری برای برگزاری نشست فوق‌العاده دولت برای بررسی بحران سوخت در کشور را غیرقانونی دانست و رد کرد. در بیانیه رسمی دفتر نخست‌وزیر لبنان دراین‌باره آمده که دولت از ۱۰ آگوست ۲۰۲۰ استعفای خود را اعلام کرده و به موجب قانون اساسی صرفا حق فعالیت محدود در حد پیشبرد امور جاری کشور را دارد و برای جلوگیری از هرگونه سوءتفاهمی از نقض قانون اساسی و برگزاری جلسه هیئت دولت خودداری می‌کند.

جریان المستقبل لبنان هم درخواست ریاست‌جمهوری این کشور از نخست‌وزیر، پیشبرد امور برای برگزاری جلسه فوق‌العاده کابینه و بررسی بحران سوخت در لبنان را نقض قانون اساسی این کشور خواند. این جریان در ادامه بیانیه خود آورده است: سردرگمی ریاست‌جمهوری کل کشور را متضرر می‌کند و پاسخ منفی حسان دیاب به ریاست‌جمهوری و امتناع او از فراخوان برگزاری جلسه استثنائی به این دلیل بود که او نمی‌خواهد مرتکب نقض قانون اساسی شود. پیش‌تر میشل عون، رئیس‌جمهوری لبنان، خواستار برگزاری جلسه استثنائی هیئت دولت مستعفی به علت ضرورت بررسی بحران سوخت در کشور شده بود. عون تأکید کرده بود که برگزاری این جلسه مبتنی بر اصل ۵۳ قانون اساسی لبنان است.

پوتین جمعه میزبان مرکل است
سخنگوی دولت آلمان در جریان یک نشست خبری در شهر برلین اعلام کرد آنگلا مرکل، صدراعظم این کشور، قرار است در تاریخ ۲۰ آگوست به مسکو سفر کند، اما جزئیات این سفر هنوز اعلام نشده است. به گزارش ایسنا، به نقل از خبرگزاری ایتارتاس، استفن زایبرت، سخنگوی دولت آلمان در برلین گفت: روز جمعه ۲۰ آگوست صدراعظم دولت فدرال آلمان به مسکو سفر خواهد کرد. چند روز دیگر ما درباره محتوای این برنامه خواهیم گفت.

او اضافه کرد: این نسبتا واضح است که او در این سفر با ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه، دیدار خواهد کرد. این سخنگو همچنین اطلاعاتی را که کمی قبل‌تر از سوی اوکراین گزارش شد، تأیید کرده و گفت: مرکل در ۲۲ آگوست به شهر کی‌یف سفر خواهد کرد. او جزئیات بیشتری درباره هیچ‌یک از این سفر‌ها مطرح نکرد. پیش‌تر سرگئی نیکیفوروف، دبیر مطبوعاتی رئیس‌جمهور اوکراین، به اعلام این سفر به کی‌یف پرداخته بود. بخش عمده صادرات روسیه به آلمان را نفت و گاز تشکیل می‌دهد و این کشور اروپایی نیز ماشین‌آلات صنعتی و خودرو و کالا‌های با فناوری‌های پیشرفته به روسیه صادر می‌کند. دو کشور همچنین در طرح خط لوله گاز نورداستریم ۲ که در حال تکمیل است و تا پایان سال جاری به بهره‌برداری می‌رسد و گاز روسیه را به آلمان منتقل می‌کند، مشارکت می‌کنند.